×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  چهارشنبه - ۲۲ اسفند - ۱۴۰۳   - ساعت: ۱۴:۴۴
it is true
true
true
پای هیچ زنی در میان نیست

معصومه درخشان- کارشناس ارشد علوم ارتباطات طی گفت و گویی در پایگاه خبری مهرصبا نوشت:

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مردان داشتن صدای دو رگه و کلفت است بنابراین تصور داشتن صدای زنانه یک مرد که خیلی هم جذاب و دلنشین است جزو همان استثناها به شمار می‌آید.

وقتی کارت بانکی خود را در دستگاه خودپرداز وارد می‌کنید، صدای دلنشینی می‌گوید،«رمز خود را با رعایت کردن نکات ایمنی وارد کنید، پول خود را بردارید، رسید خود را بردارید» همچنین وقتی وارد بانک می‌شوید،صدایی در فضای بانک پیچیده است(شماره۲۵ به باجه شماره ۳، شماره۱۵۰به باجه شماره ۲)، این صدا نیز  برای همه ما آشناست.

باور کردنش سخت است ولی غیرممکن نیست، مطمئنا شما نیز همچون ما غافلگیر می‌شوید وقتی بدانید این صدای دلنشین و جذاب که برای همه ما آشناست و آدم فکر می‌کند پشت تمام خودپردازها و صدای پیچیده شده در بانک‌ها زنی خوش چهره با صدای جذاب زنانه این دیالوگ‌ها را می‌گوید،پای هیچ زنی در میان نبوده و این صدا متعلق به هیچ زنی نیست.

این صدای گیرا و جذاب  متعلق به مهرداد مزرعه است، مرد جوانی که به هیچ‌وجه صداسازی نمی‌کند.

مهرداد مزرعه زمانی که در دانشگاه آزاد واحد آشتیان در رشته زیست مولکولی پذیرفته شد و در این شهر به دنبال واحد مسکونی و خوابگاهی برای خود بود، فکر نمی‌کرد فردی که با او هم‌اتاقی می‌شود، روزی او را برای تست صدا به شرکت‌هایی معرفی می‌کند که از صدای او برای دیالوگ‌ دستگاه‌های خودپرداز استفاده کنند.

با مهرداد مزرعه در سفر کوتاهی که به تبریز داشت، هم‌کلام شدم تا او از راز و رمز جذابیت صدای زنانه خود صحبت کند، از این که چگونه شد صدای او برای دستگاه‌های خودپرداز انتخاب شد و عکس‌العمل‌های مردم و شهروندانی که پی به راز او بردند چه بود، برایمان سخن بگوید.

همیشه استثناها در بین انسان‌ها و در تمام موضوعات وجود دارد، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های مردان داشتن صدای دو رگه و کلفت است،بنابراین تصور داشتن صدای زنانه یک مرد که خیلی هم جذاب و دلنشین است جزو همان استثناهایی است که مهرداد مزرعه را از تمام مردان متمایز کرده است.

البته این صدای خدادای وی هر چند که در برخی مواقع برای او مشکلاتی را به وجود آورده است و ساعت‌ ها و ماه‌ها با خدای خود درد دل کرده و شاید از این صدای خود گلایه‌مند بوده است ولی هیچ‌وقت ناشکری نکرده و معتقد است، باید قدردان نعمت‌هایی که خداوند بنا به مصلحت و حکمت خود به بندگان عطا کردده است، باشیم.

مهرداد مزرعه آن‌چنان که از کودکی‌هایش تعریف می‌کند، مشکلی با صدای دخترانه‌اش نداشت و حتی موقعی که هم سن و سالانش صدای او را تقلید کرده و به اصطلاح ادای او را درمی‌آورند و سربه سرش می‌گذاشتند،کلی برای خودش کیف کرده و بزم دلخوشی با دوستانش راه می‌انداخت.

صدای او شبیه هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌اش نیست، نه شبیه صدای ۶ برادرش و نه شبیه صدای سه خواهرش، صدای او فقط منحصر به خودش است.

او حالا کودکی را پشت سر گذاشته و وارد مرحله نوجوانی می‌شود، اینجاست که خانواده، اقوام و دوستانش خیال می‌کنند با ورود به دوران بلوغ صدای او تغییر کرده و تن صدای زنانه‌اش به صدای مردانه تغییر می‌کند ولی در عمل دیدند هیچ تغییری در صدای مهرداد صورت نگرفت و نه تنها صدای او به سمت مردانه شدن تغییر نکرد بلکه روز به روز پخته‌تر و جاافتاده‌تر شد، اینجا بود که نسخه پیچی‌ها برای زندگی مهرداد آغاز شد و مهم‌ترین این نسخه‌ها نیز عمل جراحی بود که می‌گفتند در ابتدای جوانی حنجره‌اش را عمل جراحی کند تا با این جراحی مشکل حنجره زنانه‌ برطرف شود.

ولی مهرداد مزرعه، داشتن این صدا را موهبتی از سوی خداوند قلمداد کرده و هرگز به این صحبت‌ها ترتیب اثر نداد و حنجره خود را به دست پزشکان نسپرد.

او در دوران تحصیل در مقطع دبیرستان پای ثابت خواندن کتاب  فارسی بود، به گونه‌ای که دوستانش جنس صدای او را دوست داشتند و اکثر اوقات در کلاس درس روخوانی کتاب فارسی بر عهده‌اش بود.

«هم‌کلاسی‌هایم جنس صدایم را دوست داشتند»، این جمله‌ای است که مهرداد مزرعه از دوران تحصیل دبیرستان خود گفته و ادامه می‌دهد: در مقطع دبیرستان هیچ‌کدام از دوستانم مسخره‌ام نمی‌کردند.

وی، وقتی دفترچه خاطرات خود را ورق می‌زند به یاد شیطنت‌های انجام داده در مدرسه گل لبخند بر لبانش جاری شده و وقتی نگاه معنادار مرا می‌ بیند که منتظر شنیدن شیطنت‌های دوران مدرسه او هستم، ادامه می‌دهد: در زمان تحصیل چند بار پیش آمده بود که همکلاسی‌هایم بنا به دلایل مختلف از مدرسه غیبت کرده بودند و من به جای مادران آنها با مدرسه تماس گرفته و با ناظم مدرسه صحبت کرده و غیبت آنها را موجه کرده بودم البته یک بار هم تماس گرفته و غیبت خودم را موجه کردم و با وجودی که آقای ناظم اصرار می‌کرد، باید حضوری بروم ولی با صحبت‌هایی که انجام دادم، قانع شد.

البته شیطنت‌های او فقط مختص دوران دبیرستان نبود بلکه او اکنون نیز شیطنت‌هایی انجام می‌دهد مخصوصا مواقعی که آخر هفته‌ها رستوران‌ها شلوغ بود و او سفارش غذا داده و ارسال غذا طول می‌کشید، او تماس گرفته و به نحوی موضوع را حل می‌کند.

پذیرفته‌شدن در دانشگاه بخش دیگری از فعالیت‌های  تحصیلی و اجتماعی مهرداد مزرعه بود که هم‌خانه شدن با یک دوست دانشگاهی فعالیت‌های او را وارد فاز جدیدی کرد،«در زمان تحصیل دانشگاه، یک هم اتاقی داشتم با توجه به این که کلاس‌های ما در روزهای مختلف هفته برگزار می‌شد ما همدیگر را نمی‌دیدیم ولی یک روز به طور اتفاقی همدیگر را دیدیم، وقتی با او صحبت می‌کردم او از شنیدن صدای من به شدت شگفت‌زده و حیرت زده شده بود، بعد از این ماجرا  درخواست کرد با وی به استودیو رفته و برای قرار دادن صدای من بر روی دستگاه‌های خودپرداز تست بدهم و بعد از تست پذیرفته شدم.»

وی اضافه می‌کند: در استودیو ما یک پکیج کامل ضبط کردیم، صدای خودپردازها، اعلام شماره‌های دستگاه‌های داخل بانک، پیغام‌گیرها و… به صورت یک پکیج آماده شد.

البته باید گفت همه افراد مانند هم‌اتاقی مهرداد صدای او را تحسین نمی‌کردند بلکه افرادی نیز بودند که با زخم‌زبان‌ها و نیش و کنایه‌ها موجبات ناراحتی او را فراهم می‌کردند و او از دست همه این بی‌مهری‌ها تنها با خدای خود خلوت کرده و درد دل می‌کرد و ظرفیت بیشتر و صبر در مقابل چنین رفتارهایی را از خدا درخواست می‌کرد.

بخش دیگری از فعالیت‌های مهرداد مزرعه کار دوبله و گویندگی است که وارد شدن به کار دوبله نیز حکایت خاص خودش را دارد. ورود او به کار دوبله نیز خیلی اتفاقی و براساس راهنمایی‌ها و توصیه هنرمندانی بود که با صدای او آشنا می‌شدند، صورت گرفته است.

چنان‌که در مورد نحوه ورودش به دنیای دوبله می‌گوید: در دهه ۸۰ من پرستار یکی از هنرمندان سینمای کشورمان بودم و از او مراقبت می‌کردم، طی روزهایی که دوستان، بازیگران و هنرمندان زیادی برای عیادت می‌آمدند،هنرمندان متوجه ظرافت و  تن صدای من شده پیشنهاد کردند که وارد حرفه دوبله شوم حتی یکی از هنرمندان گفت چرا با داشنن این صدای دلنشین به کلاس‌های دوبله نمی‌روی؟

صحبت‌ها و تشویق‌های دوستان و هنرمندان برای حضور در کلاس‌های دوبله و گویندگی مرا مصمم کرد تا در این کلاس‌ها شرکت کنم به طوری که در اندک زمانی حرفه دوبله را به طور کامل آموختم و توانستم از زیبایی صدایم در هنر استفاده کنم.

صدای او را در سریال‌های برون‌مرزی زیاد شنیده‌ایم، یکی از انیمیشن‌هایی که اخیرا از صدای وی استفاده کرده است، انیمیشن  «صحرا » است.

البته او به خاطر داشتن این نوع صدا برخی موقعیت‌های شغلی را از دست داده است،«معلوم  است مرد که باشی و چنین صدایی داشته باشی، در خیلی از موقعیت‌ها اجازه کار پیدا نمی‌کنی و علاوه بر آن برای انجام بسیاری از کارهای اداری که باید با تلفن انجام شود، به مشکل برمی‌خوری.»

مهرداد مزرعه که روزی از شهرت و شناخته شدن  فراری بود و دلش می‌خواست در سکوت و آرامش زندگی آرام و بی‌حاشیه‌ای داشته باشد، یک اتفاق سبب مشهوریت و شناخته شدن او شد، اتفاقی که انتظار نداشت در کشور با استقبال بی‌شمار شهروندان روبه‌رو شود، حتی دوستانی که در خارج از کشور دارند نیز با او تماس گرفته و از داشتن صدای منحصر به‌فرد او به ذوق آمده باشند.

او یک شب به همراه دوستانش برای گردش بیرون رفته و دورهمی دوستانه ترتیب می‌دهند، شوخی دوستانه بین آنها گل می‌کند و تعدادی از دوستان  به همسرانشان در خانه زنگ می‌زنند و گوشی را به مهرداد می‌دهند تا او با همسران آنها صحبت کند، این شوخی دوستانه باعث کدورت بین آنها و همسرانشان می‌شود  چرا که خانم‌ها فکر کرده بودند که شوهر آنها با خانم دیگری به گردش و تفریح رفته است اما یک قضیه ساده به درگیری‌های لفظی بین همسران تبدیل شد.

«دوستان هر کدام پیشنهادهایی را برای رفع سوءتفاهم پیش آمده مطرح کردند، از نظر موقعیت هرکدام از دوستانم در نقاط مختلف تهران زندگی می‌کردند و میسر نبود تا من به منزل تک تک آنها بروم و موضوع را برای همسرانشان توضیح دهم. تنها راهی که می‌شد سوءتفاهمات را برطرف کرد، این بود که یکی از دوستان ویدئویی کوتاه از من ضبط کنند تا در آن ویدئو اعلام کنم کسی که با آنها حرف زده است، من بودم و حتی صدای عابربانک‌ها صدای من بوده و به جای خیلی از شخصیت‌های تلویزیونی صحبت کرده‌ام تا به این طریق کدورت‌ها رفع شود.»

ویدئوکلیپ ضبط شده که قرار بود تنها به همسران این دوستان نشان داده شود تا کدورت‌ها را رفع کند چنان به سرعت در فضای مجازی به اشتراک گذاشته و منتشر شد که مهرداد فکرش را نمی‌کرد این همه مورد استقبال عمومی قرار گیرد،«سه روز از ضبط این ویدئو نگذشته بود که دوستان یک به یک با من تماس گرفته و می‌گفتند مهرداد معروف شدی،کلیپ تو به سرعت در  فضای مجازی فوروارد می‌شود، برای مردم باورکردنی نیست همه متعجب از صدای دلنشین و ظریف تو هستند.»

وی با انتشار این ویدئوکلیپ آرامش زندگیش را از دست رفته می‌دید به طوری که به قدری از آن دوستی که این ویدئو را منتشر کرده بود، ناراحت بود که حتی دلش نمی‌خواست با او تماس گرفته و دلیل این کار را بداند.

ولی مهرداد قصه ما دچار اشتباه شده بود،« سه روز اول جرأت خارج شدن از خانه را نداشتم. نمی‌دانستم عکس‌العمل مردم بعد از انتشار این ویدئو چگونه خواهد؟ همیشه فکر می‌کردم اگر به شهرت برسم، آرامشم را از دست می‌ دهم اما حالا بعد از پخش این کلیپ آرامش بیشتری به دست آورده‌ام.

 شاید باور نکنید برخوردها عالی بود. همیشه می‌خواستم بدانم برخورد مردم با آدم خیلی خاصی مانند من چگونه خواهد بود؟ همه کامنت‌های عالی نوشتند و تشویقم کردند که استفاده بهینه از هنرم داشته باشم.»

مهرداد حالا با همه شهرتی که کسب کرده است، احساس امنیت بیشتری در جامعه دارد،«حالا بعد از پخش این کلیپ آرامش و امنیت بیشتری به دست آورده‌ام.»

او در مورد عکس‌العمل‌های شهروندان زمانی که وی را می‌بینند، افزود: بعد از انتشار این کلیپ مردم خیلی به من لطف دارند، برخی از آنها مرا در کوچه،خیابان و فروشگاه‌ها می‌بینند و می‌خواهند که من با آنها صحبت کنم تا صدای مرا بشنوند و خیلی شگفت‌زده می‌شوند و البته برخی از مردم نیز هستند که مرا نمی‌شناسند.

مهرداد مزرعه با اشاره به خاطرات جالبی که در طی روزهای مختلف با آن مواجه شده است، می‌گوید:«معمولا من وقتی بیرون هستم کلاه به سر دارم، یک روز با دوستان داخل ماشین نشسته بودیم و ماموران پلیس در حال گشت‌زنی بودند، آنها وقتی صدای مرا شنیدند گفتند:« تو دختر هستی و برای شما خوب نیست این طرز پوشش و اینکه این موقع شب بیرون باشی» من گفتم  من پسر هستم. آنها اصلا  باور نمی‌کردند ولی بعد از صحبت‌هایی که انجام گرفت، متوجه شده و باور کردند.

او یکی از خاطرات بسیار جالب خود را به حضور پلیس در خانه دانشجویی اعلام کرده و می‌گوید:«در شهرستان آشتیان در زمان دانشجویی خانه ما در داخل یک کوچه بود و معمولا بگو و مگوهای دانشجویی بین دانشجویان زیاد صورت می‌گیرد، در یکی از این مشاجره‌های دانشجویی بین من و یکی از هم‌اتاقی‌هایم، دعوای ما بالا گرفت به طوری که همسایه‌ها در جریان قرار گرفته و به پلیس زنگ زده بودند که در این خانه دانشجویان کار غیراخلاقی انجام داده و دانشجوی هم‌کلاسی دختر را به این خوابگاه آورده‌اند و حالا دعوای شدیدی صورت گرفته است، وقتی پلیس زنگ خانه را زد نمی‌دانستیم پشت در چه کسی است، دوستم رفت در را باز کند به محض دیدن پلیس  مرا صدا زد که مهرداد بیا پایین و من هم نمی‌رفتم ولی بعد از کلی صدا زدن رفتم دم در، پلیس‌ها به محض این که صدای مرا شنیدند، واقعا نمی‌دانستند چه بگویند و کلی تعجب کرده و شگفت‌زده شده بودند، ماجرای درگیری و مشاجره را برایشان تعریف کرده و سپس کلی با همدیگر دوست شدیم و البته من به جناب سرهنگ توضیح دادم که دوستان ما هیچ‌وقت از این کارهای غیراخلاقی نمی‌کنند»

او این روزها کارهای مختلفی را با شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ صوتی و تصویری انجام می‌دهد.

در شبکه مجازی همکاری کرده و در کنار آنها با شرکت‌های تبلیغاتی که در ساخت تیزرهای تبلیغی فعال هستند، مشارکت می‌کند.

با شرکت‌هایی که خواهان صدای او در پیغام‌گیرها، اپراتورهای تلفنی،کتاب‌های صوتی،دکلمه اشعار و …هستند فعالیت می‌کند.

جامعه در حال حاضر پذیرفته است که او مردی است با صدایی کاملا زنانه و لطیف که با رفع ابهامات موجود در جامعه با آرامش و امنیت زندگی می‌کند و حتی شهروندانی که او را می‌بیند، از او درخواست می‌کنند تا برایشان شعر دکلمه کند و برخی از شهروندان وقتی فهیمدند صدای خودپردازهای بانکی متعلق به وی است، با دیدن او به وی می‌گفتند تمام تصوراتمان از این صدای زیبا به طور کل دگرگون شد، چون فکر می‌کردیم پشت این صدای زیبا، زنی زیبا چهره نهفته است.

مهرداد مزرعه این روزها در قاب جادویی تلویزیون نیز مهمان خانه‌های مردم شده است و در فیلم کمدی «پا تو کفش من نکن» به ایفای نقش پرداخته است.

او در پایان به مردم و هموطنان خود در سراسر کشور قول می‌دهد این بار با کارهای جدید  و متفاوت مهمان خانه‌های آنان باشد.

true
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


مهرصبا
false